زندگی ادامه داره

زندگی ادامه داره حتی وقتی.....

زندگی ادامه داره

زندگی ادامه داره حتی وقتی.....

10 فایده لبخند زدن

اگر چهرتون با لبخند قهر کرده این پست و بخونید و بعدش یه لبخند قشنگ بزنین حتی شده به زور!!



همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
 
3. لبخند مسری است.

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
 
4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
 
5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
 
6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
 
7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
 
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
 
9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.

به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
 
10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.




پ.ن:
شادبودن را هیچگاه از خود دریغ نکنید....

آبروی یک انسان قیمت دارد,آن را ارزان نفروشیم

این داستان واقعیه....خوندش وقت زیادی نمی گیره اما شاید عمل کردن بهش یک عمر طول بکشه و شاید هم اصلا نتونیم عملیش کنیم.........



 چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ,, افراد زیادی اونجا نبودن , 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود.

 ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه
 چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد , البته من با اینکه بهش
 نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم , بگذریم شروع کرد با صدای بلند
 صحبت کردن و بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت
 که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد
 روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمون من هستن میخوام
 شیرینیه بچم رو بهشون بدم.

 به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده ,, خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی

 داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش
 کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم
 شما نمیشیم, اما بلاخره با اصرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون
 پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج
 شد .


خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود , اما اونجایی خیلی تعجب کردم که

 دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم , ناگهان با
 تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صف ,,,
 از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم
 که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه

 دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم , دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش ,, به
 محض اینکه برگشت من رو شناخت , یه ذره رنگ و روش پرید ,, اول با هم سلام و علیک
 کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم , ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومدو
 بزرگم شده ,, همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت ,, داداش او جریان
 یه دروغ بود , یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم,,
 دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت ,,,,, اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف
 بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم ,, همینطور که داشتم دستام رو میشستم
 صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با
 خنده باهم صحبت میکنن , پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی
 پلو با ماهیچه بخوریم ,, الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم ,,, پیر مرده در
 جوابش گفت , ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم
 خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود ,, من اگه الان هم بخوام ولخرجی
 کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده
 همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر
 میزشون و گفت چی میل دارین ,, پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد , پسرم ما هردومون
 مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار
 من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم
 سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم ,, رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط
 کمکم کن ,, بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه
 باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین
 ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم ,,
 گفت داداشمی ,, پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی
 ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم ,, این و گفت و رفت.



 یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه , ولی یادمه که چند ساعت روی جدول
 نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم ,,,, واقعا راسته که خدا از
 روح خودش تو بدن انسان دمید (البته بعضی از انسان‌ها) کاش ما هم جزو اون بعضی‌ها
 باشیم.

هوا بس ناجوانمردانه گــــــــــــــــرم است


گرما دیگه داره میترکونه این روزا،واقعا غیر قابل تحمل شده. دلم هوای زمستونی می خواد، اون شبایی که آسمون قرمزه قرمزه و می خواد یه برف حسابی بباره......
حالا که چاره ای نیست جز تحمل و رعایت یه سری نکات، برای اینکه کمتر اذیت بشیم:

- نوشیدنی‌های شیرین در تابستان ممنوع!
به طور معمول درجه حرارت بدن بین 36 تا 38 درجه است و گرمازدگی به حالتی گفته می‌شود که دمای بدن به مدت طولانی به بیش از 40 درجه افزایش یابد.
سعی کنید با خود بطری آب و یخ همراه داشته باشید یا اینکه اگر می خواهید به مدت طولانی در گرما به سر ببرید، مقداری نمک یا آب‌لیمو در بطری محتوی آب و یخ خود بریزید.
وجود قند و شیرینی در نوشیدنی ها یکی از عوامل دفع آب بدن است، به این دلیل که هضم قند نیاز به آب دارد، به همین دلیل مصرف نوشیدنی‌های شیرین مانند نوشابه و شربت برای رفع تشنگی توصیه نمی‌شود.

- نوشیدن قهوه و چای در فصل تابستان را محدود کنید
از آن جایی که نوشیدنی‌های کافئین‌دار مانند قهوه و چای ادرارآور است ،منجر به از دست دادن آب بدن می‌شود . بنابراین خوردن آن در فصل تابستان توصیه نمی‌شود.

- عامل اصلی گرمازدگی کاهش مایعات در بدن است و ما همزمان با از دست دادن مایعات در بدن سدیم و املاح هم از دست می‌دهیم بنابراین نمی‌توانیم آب ساده را جایگزین کنیم و یکی از علت‌هایی که در فصل تابستان مردم تمایل به نوشیدن مایعات شیرین دارند نیزهمین امر است.

- بهترین راه برای پیشگیری از گرمازدگی خوردن آب به همراه چند قطره آبلیمو و کمی نمک است که می‌تواند جلوی گرمازدگی را تا حدی بگیرد.

- استفاده از میوه و سبزیجات به خصوص هندوانه، طالبی و خربزه و عرقیاتی مانند بیدمشک و کاسنی که طبع خنک دارند می‌تواند آب از دست رفته در فصل تابستان را تا حدی تأمین کند.

- بهتر است ازنوشیدنی‌های گازدار کمتر استفاده شود چرا که دستگاه گوارش را به هم می‌ریزند . در مقابل خوردن خاکشیر و شربت به لیمو بهترین نوشیدنی برای جلوگیری از گرمازدگی است.

- در فصل تابستان نباید برای مصرف آب، منتظر تشنه شدن باشید بهتر است هنگام تعریق شدید، بیش از حد نیاز آب بنوشید.





پ.ن: این آقا پسرایی که با یک عدد تی شرت نازک و شلوار میان تو خیابون و ادعا می کنن دارن از گرما تلف می شن، برای چند دقیقه خودشون رو بذارن جای دختر خانم ها که باید تو این هوا پوشش مناسب هم داشته باشن!!!

چند تاکتیک موثر در چانه زنی

تاکتیک هایی در چانه زدن وجود داره که بیش تر اون ها رو مردم در خریدهای روزانه از بازار بکار می برند. بالاخره همتون چونه زدن رو بلدین دیگه: از فروشنده قیمت میپرسین بعد میگین تخفیف بده، قیمتش زیاده، بدرد نمیخوره، فلان جا ارزونتر میدن، من زیاد به این احتیاج ندارم، چقدر زیاد داری اگه من نخرم رو دستت باد میکنه و از این دست.



اما از نکات بسیار مهمی که در هنگام چانه زدن باید رعایت کرد:

اول اینکه همان ابتدا شرایط مطلوب خودتان را برای طرف رو نکنید
دوم اینکه،(همزمان رعایت نکته اول) تا جایی که می توانید سعی کنید شرایط مطلوب طرف مقابلتان را بیابید.

به عنوان مثال موقع خرید، فروشنده اصلا نباید بفهمد شما تا حاضرید برای کالای مورد نظر چه مقدار پول بپردازید. و از طرفی هم، اگر شما بفهمید مثلاً قیمت خرید واقعاً چقدر بوده یا فروشنده تا چه مقدار پایین میاید، برده اید. این ساده ترین روش بیان موضوع بود. حالا این کار به چه صورت انجام پذیراست، چگونه وارد موضوع بشویم که هم حداقل یا حداکثر قیمت از طرف فروشنده  را بدانیم و هم از خود چیزی لو ندهیم؟

پاسخ چندان هم مشکل نیست. تا جایی که میتوانید باید از طرف مقابلتان اطلاعات  کسب کنید و سپس او را ارزیابی کنید. در قدم بعدی، قبل از اینکه شما درخواستتان را بگویید، از طرف مقابل درخواست کنید تا شرایط خود را بگوید. بعد، مثلاً وقتی فروشنده قیمت را میگوید شما قیمتی را پیشنهاد دهید که از حد مطلوبتان کمتر است تا امکان چانه زدن بیش تر وجود داشته باشد.

البته باید مراقب باشید تا پیشنهاد شما خیلی هم کم نباشد، چون ممکن است به طرف بربخورد و از ادامه چانه زدن منصرف شود. بنابراین دانستن آستانه تحمل طرف مقابل خیلی اهمیت دارد. از طرف دیگرهم، سعی کنید راهی برای رسیدن به خواسته تان بیابید. مثلاً در هنگام استفاده از تاکتیک توپ سخت، که یکی از متداولترین تاکتیکهای چانه زنی بر سر قیمت است، وقتی طرف میگوید 100 تومان میفروشم و شما میخواهید 80 تومان پول بدهید، ابتدا قیمت 60 تومان را مطرح و سپس میگویید:
اصلاً نه حرف من و نه پیشنهاد شما، بلکه قیمت بینابین که میشود 80!!


امیدوارم بتونین موقع گرفتن تخفیف، از این تاکتیک ها استفاده کنید و در چانه زنی ها همیشه شما برنده باشین....


تست روانشناسی برای مجردها

دختر خانم هایی که هنوز مجردین و ازدواج نکردین، شاید براتون جالب باشه که این تست رو انجام بدین و ببینین بهتره مجرد بمونین یا نه،ازدواج کنین!!

ادامه مطلب ...