زندگی ادامه داره

زندگی ادامه داره حتی وقتی.....

زندگی ادامه داره

زندگی ادامه داره حتی وقتی.....

مـــــــرگ (گاهی) بهترین داروی ضد افسردگی


مفهوم زندگی کلا یه مقوله پیچیده ای شده برام.همیشه باهاش مشکل دارم.از این که هیچیش پایدار نیست. به هیچیش نمی تونی دل ببندی. یه لحظه اش انقدر خوشحالی و از همه چی راضی که حاضر نیستی اون لحظه زندگیتو با هیچ چیزی عوض کنی. یه لحظه هایی هم هست که انقدر نا امید می شی که دوست داری همین الان همه چی تموم شه.

با این که این حسا همیشه باهامه اما وقتی جناب عزرائیل تشریف می آرن و می خوان به وظیفه خطیرشون که همانا گرفتن جان آدمای بیچارست عمل کنن، این حسا، توم شدیدتر می شه.کلا همه چی برام بی معنی می شه. خصوصا وقتی عزرائیل جان رحم نمی کنه و به هیچ عنوان تخفیف هم قائل نمی شه، دست می ذاره رو آدمای جوون که حالا حالا ها واسه زندگیشون نقشه و برنامه داشتند. اما حالا تو موقعیتی قرار گرفتند که برای هیچ کس نه از قبل معلومه و نه اینکه گریزی ازش دارن.

می خوام بگم که این اتفاق واسه یکی از آشناها افتاده و من الان سرشارم از این حسای لعنتی. همش ترس از دست دادن دارم و نمی دونم چه جوری باهاش باید مقابله کرد. ترس اینکه تو از ثانیه های بعدی زندگیت خبر نداری.شاید چند ثانیه بعد، از یه خبر خیلی خوشحال شی یا خیلی ناراحت یا اینکه کلا حس خاصی نداشته باشی. این بی خبریه شاید اصلا خیلی هم خوب باشه. شاید واسه اینه که می گن آدمایی موفقن که تو حال زندگی می کنن. نه در گذشته سیر می کنن نه دغدغه آینده رو دارن....

فکر کنم زندگی خودش داره ماهارو جوری بار می آره که بزنیم به بی خیالی. چون کاری از دستمون بر نمی آد. خیلی از اتفاقات افتادنشون دست ما نیست. می گن که باید به خدا توکل کنی. درسته ولی این فقط یه حس آرامش لحظه ای بهت می ده تا اون فکرای بد از سرت بره بیرون. چون یه اتفاقی بخواد بیفته می افته.

نمیدونم شاید اصلا همین چیزاست که زندگی رو قشنگ یا بهتر بگم قابل تحملش کرده. شاید اگه همیشه هم خوشحال و بی دغدغه باشیم، همه چیز یکنواخت و بی معنی بشه. به هر حال چون نمی تونیم کاری کنیم باید خودمونو با دلایل قانع کننده ای توجیه کنیم فقط برای اینکه به آرامش برسیم.


پ.ن : باور این روزهای من: مرگ موثر ترین داروی ضد افسردگی ( مسلما برای اونی که می میره )   
نظرات 2 + ارسال نظر
bahar پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ http://istgaheakhar.blogsky.com

سلام

با خوندن این مطلب ...یادم به حال و روز خودم افتاد...وقتی که ..چند سال قبل..با خودم درگیر بودم

اخه نمی تونستم قبول کنم که خواهرم سرطان گرفته و داره هر روز به مرگ نزدیکتر می شه...زندگی یه وقتایی خیلی سخت می شه ولی چاره ای نیست جز قبول کردن سرنوشت خود و اطرافیانمون

ولی به نظر من مرگ شروع یه ارامش ابدیه...چیزی که ما ازش بی بهره ایم( ارامش ) و خوش به حال اونایی که زودتر به این ارامش می رسند.

موفق باشی

ببخشید که ناراحتت کردم

اما به قول خودت چاره ای نیست......

مسلم پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:57 ب.ظ http://myview.ir

سلام. توی این دوره زمونه واقعا چه دارویی بهتر از مرگ میشه برای آرامش پیدا کرد؟ منتها باید آدمی باشی که با تمام این حس ها و مشکلاتت طوری زندگی کرده باشی که از اونطرف مطمئنباشی. تنها دلیلی که هنوز از مرگ میترسم همینه...

کاملا موافقم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد